اگر آن مصدومیت بدموقع پیش نمی‌آمد، شاید آنجلینو جوزفه پاسکواله ونتورا 31 ساله روی سکوی کشتی فرنگی قهرمانی اروپا در سال 1951 می‌ایستاد، اما بخت با ما و احتمالا با خودش یار بود که در تغییرمسیری تقدیری پایش از تشک کشتی به خاک سینما باز شد و نقش‌های درخشانی را به یادگار گذاشت.
کد خبر: ۱۳۷۳۰۷۱
نویسنده علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر
تعداد بازدید : 152

یکی دو عکس سیاه و سفید و رنگ و رورفته اش از دوران ورزش حرفه‌ای، کجا با قدر و قیمت انبوه نقش‌های خوش‌تراشش برابر است و اگر هم جذابیتی در آنهاست، به دلیل محبوبیت و جایگاه او در سینما و بازیگری است و تا حدودی کنجکاوی ما را از گذشته و دوران ماقبل سینمایش برطرف می‌کند؛ یعنی مدتی پیش از اینکه اتفاقی یکی از دوستانش او را به ژاک بکر، کارگردان مشهور فرانسه معرفی کند و نقشی مقابل ستاره بزرگ سینما ژان گابن به دست آورد.

لینو ونتورا، با آن هیکل تنومندی که ماحصل ورزش و قبل از آن کارگری و مکانیکی بود، از همان اوایل حضورش در سینما به شمایل و پرسونای غریب و بی‌نظیری تبدیل شد و ویژگی‌های فیزیکی و البته چهره خاص و صورت پهناورش که با آن چیدمان چشمان نافذ و تیزبین و ابروان رو به بالا به بوفی شش‌دانگ و بیدار می‌مانست، با درک و دانایی و شم بازیگری هم مسلح می‌شد و عمق و غنای عجیبی به شخصیت‌ها می‌بخشید.

نقش ژان والژان در بینوایان را بازیگران زیادی در دنیا بازی کردند، اما شاید چهره ونتورا در نسخه 1982 ساخته روبر حسین (کارگردان فرانسوی و ایرانی تبار) بیشتر از بقیه قهرمان قصه ویکتور هوگو را مجسم می‌کرد و بطرز جالبی شبیه‌ترین بازیگر به این کاراکتر در کارتون خاطره‌انگیز ژاپنی‌ها در سال 1979 بود.

ونتورا باوجود ملیت ایتالیایی، بیشتر به‌عنوان یکی از ستاره‌های مرد سینمای فرانسه در جهان شناخته می‌شد و تقریبا بیشتر آثار درخشان کارنامه‌اش، ساخته فیلمسازان فرانسوی بود؛ جنایت و مکافات ساخته ژرژ لامپن، بازرس مگره ساخته ژان دلانوا، آسانسوری به‌سوی سکوی اعدام ساخته لویی مال، عشاق مون‌پارناس ساخته ژاک بکر، ریسک بزرگ ساخته کلود سوته، دسته سیسیلی‌ها ساخته هانری ورنوی، ماجرا ماجراست ساخته کلود للوش و ...

البته در کارنامه ونتورا دو همکاری هم با کارگردان‌های معتبر سینمای ایتالیا به چشم می‌خورد؛ اولی آخرین داوری ساخته ویتوریو دسیکا و دومی جسدهای سرشناس ساخته فرانچسکو رزی که این یکی فیلم مهم‌تر و ماندگارتری است.

باوجود انبوهی بازی‌های خوب، شاید مخاطبان سینما به ویژه تماشاگران ایرانی، لینو ونتورا را بیش از هر چیز با دو نقش‌آفرینی زیبا در فیلم‌های پروانه روی شانه و ارتش سایه‌ها به یاد بیاورند. اولی به کارگردانی ژاک دوره و محصول سال 1978 به لحاظ اعتباری، اثر چندان برجسته‌ای به حساب نمی‌آید، اما بازی عمیق ونتورا در نقش (رولاند) مردی که درگیر ماجراها و معمایی مرموز می‌شود، مخاطب را به شدت با قصه و سرنوشت تلخ و غریب کاراکتر همراه می‌کند.

یکی دیگر از شاه نقش‌های ونتورا، فیلیپ گاربیه در فیلم ارتش سایه‌ها به کارگردانی ژان‌پیر ملویل محصول سال 1969 است؛ شخصیتی که یکی از سردمداران مبارزه نیروه‌های مقاومت زیرزمینی فرانسه علیه نازی‌هاست. بازی و مکث‌های درست و نگاه نافذ و تاثیرگذار ونتورا نقش و شخصیت را چند پله ارتقا می‌دهد و با هنرمندی، کاراکتر و کل اثر را از بیانیه‌های سیاسی و فضای شعاری و کلیشه‌ای دور می‌کند.

روایت 145 دقیقه‌ای ارتش سایه‌ها، صحنه‌ها و سکانس‌های به‌یادماندنی زیادی دارد، اما قطعا یکی از مشهورترین و جذاب‌ترین آنها، سکانس تیرباران محکومین است که در یک راهرو انجام می‌شود. ماموران آلمانی در هر نوبت تیرباران، تعدادی محکوم را ردیف می‌کنند و به آنها دستور دویدن تا دیوار انتهای راهرو را می‌دهند و آنها را از پشت با گلوله می‌زنند. منتهی ظاهرا این مجازات چندان هم بی‌رحمانه نیست و به گفته سردسته این ماموران یک شانس هم دارد؛ «هرکس زودتر برسه به دیوار با محکومین نوبت بعد تیربارون می‌شه»! چه پاداش مخوف و چه تعلیق مرگباری. آیا پاهای فیلیپ توان دویدن و رسیدن به مقصد را دارد؟ شیوه بازیگری ونتورا اینجا هم کاربرد دارد و عمق و هیجان ماجرا را به اوج می‌رساند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها